رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

یک فرشته آسمونی، گل مامان و بابا

نمایش موزیکال

1392/6/26 13:53
نویسنده : مامان پروانه
295 بازدید
اشتراک گذاری

اگر تو نبودی من چه میکردم ، در این دنیا مامانت جز دوست داشتن تو کاری نداره نازنین پسرم.

همه کس مامان عزیز دلم دیروز رفته بودی با مهد کودکت به نمایش موزیکال ، در سینما کانون. شب قبلش از ذوقت زود خوابیدی که صبح سر حال باشی و خیلی خوشحال بودی . ظهر که اومده بودی مامانی میگفت رهام اینقدر گرسنه بود که سه بار براش غذا ریختم خورده . آخه مامان تو خیلی خورشت قیمه دوست داری. دیشب ازت پرسیدم که نفسم خوش گذشت گفتی خیلی مامان گرگ داشت عروسک هم داشت گفتم خوب به هم چی میگفتن گفتی نمی دونم گفتم مامانی اخه تعریف کن برام گفتی خوب یادم نیست مژه

گل مامان دو سه روز پیش اومدی گفتی مامان برام چوب شور میخری؟ گفتم بله گفتی مامان من به محمد مهدی نمی دم. گفتم تو چوب شور رو از کجا یاد گرفتی ؟گفتی محمد مهدی ( دوست مهد کودکت) به من نداده منم بهش نمی دم. منم این دو سه روز یادم رفته بود برات بخرم دیشب رفتیم با هم خریدیم چند تایی خوردی و بقیه اش رو گذاشتم برات ببری مهد بخوری بهت گفتم رهام جون به دوستاتم بده گفتی به همه می دم ولی به محمد مهدی نمی دم اخه اون به من نداده . کلی خندیدم بعد یک کم فکر کردی گفتی نه به هیچ کس نمی دم میخوام همشو خودم بخورم متفکر. ما هم گفتیم هر طور خودت دوست داری عزیز دلم.

رهام عاشقتم ( دوستت دارم تا بی نهایت.... پرانتز هم نمی بندم که بدونی تا ابد دوستت دارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)