رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

یک فرشته آسمونی، گل مامان و بابا

سرزمین عجایب

1391/10/21 1:01
نویسنده : مامان پروانه
368 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نبات کوچولوی مامان

جونم برات بگه که هفته گذشته در پی اینکه می خواستیم برات تولد بگیریم یک شب رفتیم پاساژ تیراژه و از اونجا برات یک پلیور و یک شلوار خوشگل خریدیم

 

بعد که اومدیم خونه دیدیم ای وای اضافی پول دادیم واسه همین تصمیم گرفتیم دوباره بریم و ایندفعه شما رو شهر بازی هم ببریم.( اخه شب قبلش که رفته بودیم شلوغ بود و بابا هم که حوصله نداشت برگردوندمون خونه ) البته اینم بگم که شام هم رفتیم رستوران سالسا که مکزیکی بود توی شهرک غرب و خلاصه خیلی خوش گذشت. 

بله بعد رفتیم شهر بازی رهام جون کلی کیف کرد. یعنی اینکه میگم کلی یعنی دیگه در حد تیم ملیچشمک دیگه دلش نمی خواست بیاد خونه (خیلی یاد بچگی های خودم افتادم یادش به خیر)

 

با غول سرزمین عجایب هم عکس انداخت البته بگم همین یک ماه پیش هم یکبار دیگه رفته بود ها ولی ایندفعه بیشتر ذوق میکرد.

 

آخرشم که با گریه آوردیمت و قول اینکه بازم می اریمت. به قول دوست عزیزم مامان شایان جون اگه وقت اجازه بده که آدم دل میخواد که هر روز نبات کوجولوشو ببره شهر بازی. ولی بازم اینم غنیمته.

 

راستی قرار جشن تولدمون هم که کنسل شد. آخه بابای عمو سعید فوت کرده بهتره که بگذاریم انشالله واسه سال دیگه. خلاصه تولد سه سالگیتو باید خودمون با هم دیگه بگیریم.

 

رهامم می دونی وقتی من میخوام نماز بخونم بهم چی میگی؟؟؟ میگی مامان واسه من دعا کن. بعد من از ذوق این جمله ات گریم میگیره. بعد از ته دلم از خدا عاقبت به خیری و سلامتیتو میخوام. رهام من خیلی مخلص خدام که تو رو به من داده.

خیلی دوست دارم.خیلی ماهی و خیلی مهربونی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان اتنا
21 دی 91 14:45
سلام مامانی خوبی؟امیدوارم همیشه به پسر گلی خوش بگذره .رهام جونم لباساتم مبارک باشه .وای من تا حالا رستوران مکزیکی نرفتم.اخه میترسم نتونم غذاشونو بخورم .دخملی هم تو سرزمین عجائب بیشتر از بقیه پارکا بهش خوش میگذره راسیتش به منم بد نمیگذره .ایشالله همیشه خوش باشید .