گل شب بوی مامان
عشق مامانی می دونی چرا بهت میگم گل شب بو
آخه ما توی حیاطمون یک گل محبوبه شب داریم که شبها خیلی بوی خوبی می ده البته الان که زمستونه نه ها تابستونها. بعد تو عاشق اینی که وقتی از بیرون می اییم بری این گل رو بو کنی و فکر می کنی فقط گل یعنی گل شب بو. وقتی دارم بهت کلمات انگلیسی رو میگم به گل که می رسم میگم گل چی میشه جواب می دی : گل شب بو : ف آ بل " دوست دارم فدات بشم.
رهام جونم هفته پیش بابای عمو سعید یعنی شوهر عمه سمانه به رحمت خدا رفت. بعد بابا فرشید و مامانی و مهرسا هم برای ختم رفتند اصفهان. آخه می دونی که عمو سعید اصفهانیه.
بله من و گل پسر هم تنها موندیم. پدرجون اومد دنبالمون مارو برد خونشون و خودشم رفت شمال. بلهههههه من موندم و خاله هاتو و گل پسری . خلاصه خیلی خوب بود بعد از مدتها شاید 2-3 سالی میشد شب خونه پدرجون موندیم. تو هم اینقدر با موتور سارینا بازی کردی که تقریبا بیهوش شدی و به زور خوابوندیمت و تا ساعت 9 صبح یک کله خوابیدی. آخ قربون گلم بشم من.
بعد هم با خاله جونی ها رفتیم خرید. و بعد هم من و تو با هم رفتیم یک ماشین خوشگل آبی برات خریدم که همه درهاش باز میشه و بعدش هم رفتیم رستوران با هم ناهار خوردیم ، کباب که تو عاشقشی. بعد هم سوار ماشین شدی که پول می اندازیم توش و کلی خلاصه تو کیف کردی. اومدیم خونه خوابیدیم شب هم که بابا اومد. خلاصه خدا بابای عمو سعید رو رحمت کنه باعث شد که به رهام جون کلی خوش بگذره. با این هوای آلوده هم که مدرسه ها تعطیل بود و ترافیک کمتر.
دوست دارم نازنین پسرم خیلی ماهی توووووو