رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

یک فرشته آسمونی، گل مامان و بابا

مسافرت شمال

سلام عشقم مامان به فدات نازنینم، شیرینم همه کس مامان به عشقت زنده ام دهم اردیبهشت تصمیم گرفتیم بریم شمال بیشه کلاه که تو خیلی دوست داری با ماشین مامانی رفتیم و دو شب موندیم . میگفتی چقدر خوبه . رهام گمونم اولین سفرت بود که متوجه بودی سفر یعنی چی ؟ اخه مامان ما کلا سالی یکی دوبار بیشتر سفر نمیریم. بهرحال خیلی بهت خوش گذشت. دمپایی پات کردم و دستت رو گرفتم رفتیم کنار ساحل گفتم شاید کمی آب بازی دوست داشته باشی ولی برعکس بچه های دیگه کلی اه اه کردی که چرا پاهام ماسه ای شده و بعد که با هزار بدبختی راضیت کردم بریم پامونو بزاریم توی آب دریا تا یه خورده موج اومد سمتت و خیس شدی گریه ات در اومد و منم نخواستم اذیتت کنم. با هم دی...
30 ارديبهشت 1393

خانه تکانی

سلام نازنینم گل نازم ، پسر خوشگلم. عزیز دلم این ماه اسفند مامان خونه بود. خیلی از کار خسته شده بودم. و خیلی بهم فشار میومد مامان اخه من که دیگه جوون نیستم. در ضمن دلم خیلی تو رو میخواد. ترجیح دادم که خونه بمونم و فعلا سرکار نرم. ولی مگه میشه دوباره یه کار دیگه بهم پیشنهاد شده که از بعد از تعطیلات عید برم. ولی خدا رو شکر این کار دیگه خیلی ساعتش کمه یعنی تا ساعت دو ، راهش هم به خونمون نزدیکه وگرنه نمی رفتم مامان. چند وقت پیش ازم سوال کردی چرا مادرجون فوت کرد ؟ گفتم خدا خواست گفتی یعنی چی گفتم خوب خدا خواست که دیگه زنده نباشه بره آسمون پیش خدا ؟ خلاصه هر چی گفتم یه چی گفتی آخرش گفتم مامان خوب پیر شد دیگه فوت کرد. گفتی تو هم پیر بشی میم...
30 ارديبهشت 1393

ولنتاین مبارک عزیز دلم

      امروز روز سپاس گذاری از خداوند است   زیرا که عشق را آفرید تا یادمان باشد  کسی هست برای عاشق بودن   تا با تمام وجود به او بگوییم   عشق من روزت مبارک            هیچ چیز تو را ناراحت نکند   فقط شادی ها تو را احاطه کند   همیشه عاشق هم باشیم   هر لحظه لطف خدا با تو باشد   اینها آرزوهایم برای تو در روز عشق است     ...
26 بهمن 1392

کادوی تولدت

  نفسم روزیکه رفتیم برات کادوی تولدت رو خریدیم ، اومدیم خونه هنوز نرسیده شروع کردی به باز کردنش مگه مهلت دادی تا روز تولدت صبر کنی ، برات بازش کردیم و کلی باهاش بازی کردی بعد روز تولدت دوباره برات کادو کردیم . هاهاها جونم عشقم دوست دارم مامانی فدات بشم پهلوون پنبه با اون زیرپوش رکابیت ...
13 بهمن 1392

خوشمزه است؟؟؟

  تک ستاره زندگیم وقتی رفته بودیم برات کیک سفارش بدیم ، تو گفتی الا و لله باید از این شیرینی ها برام بخری، ما هم که گوش به فرمان شما برات خریدیم. تا رسیدیم خونه شروع کردی به خوردن. نوش جونت عشقم . خوشمزه است؟؟؟؟ ...
13 بهمن 1392

نازنینم لمس بودنت مبارک

خدا وقتی افریدت یه لبخند زد  و یه تیکه از قلب مهربونش و گذاشت تو سینه ت  لبخند خدا تولدت مبارک عزیزم امروز قشنگ ترین روز زندگیمه     بهترين آهنگ زندگي من تپش قلب توست. و قشنگ ترين روزم روز شکفتنت        چه لطيف است حس آغازي دوباره ...         چه زيباست رسيدن دوباره         به روز زيباي آغاز نفس كشيدن ...         و چه اندازه عجيب است ...       روز ابتداي بودن ...         وچه اندازه شيرين است امروز ...
7 بهمن 1392