باغ پرندگان
نفسم عشقم
روز جمعه تصمیم گرفتیم بعد از یکسال طلسم رو بشکنیم و بریم باغ پرندگان که برعکس چیزی که فکر میکردم خیلی جذاب نبود مگر دنبال مورچه ها کردن و ون سوار شدن و بعد هم خسته شدی باز رفتی روی دوش بابا
مامان درد و بلات توی سرم . اینقدر تو زیبایی بهت میگم اخه واسه چی اینقدر خوشگل شدی میگی خدا منو خوشگل کرده. میگم قربون خدا برم تو رو به من داد. میگی خودت به خدا گفتی منو بهت بده میگم آره مامانم از دل و جونم خوشحالم که خدا تو رو بهم داد. خدایا شکرت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی